سامرا عزا گرفته بوی کربلا گرفته
از این مصیبت دل من در تب و تابه
کی گفته جای یه امام بزم شرابه
داره تو بستر میسوزه از تب نفس آخر
می خونه امشب به یاد بزم شراب دشمن
امون از دل زینب
وای غریب آقا غریب آقاغریب آقا وای
*********
وقتی قبرشو می کندند دید به گریه هاش می خندند
سرمناجات ودعا تیر شبونه
هجوم آوردن تو خونش بازبی بهونه
یاد آتیش و خونه زهرا
یاد دو دست بسته مولا زیر لب آروم صدا زد آقا
امون از دل زینب
وای غریب آقا غریب آقاغریب آقا وای
*********
نیمه جونی مونده بر لب می دویده پشت مرکب
دوراز دیار مادری باآه وناله
شده یه ویرونه نشین مثل سه ساله
یاد رقیه که چی کشیده
وقتی که دیده سر بریده
به روی خاکها با دست کشیده
امون از دل زینب
وای غریب آقا غریب آقاغریب آقا وای