سربندش رو بستم شد راهی جبهه * حاج میثم مطیعی

بازدید: 464 بازدید

سربندش رو بستم شد راهی جبهه

از زیر قرآن رد شد

دست من رو بوسید آروم آروم

قلبم غرق بغضی بی حد شد

چشمام به درِ خونمون نگرون

قلبم شده بود پره خون نگرون

هر بار که شهیدی اومد خبرش

من بودم و گریه کنون نگرون

نیمه جون نگرون

قصه ی تولد بچمو من نمیبرم از یاد

پسر منو روز تاسوعا حضرت ابالفضل داد

****

گفتن که برگشته با جسم بی جونش

گفتن جدا شد دستاش

گفتم با ابالفضل بچم نذر تو شد

دستش رو بگیری کاش

گفتن افتاده روی مین پسرم

افتاد با صورت رو زمین پسرم

گفتن که چشاش پره خون شده بود

مثل گل ام بنین پسرم

رو زمین پسرم

زیر لب میگم به فدای دست بریده ی عباس

به فدای چشمای تار مشک دریده ی عباس

****

من موندم با حسرت که تو راه این عشق

سهمم خیلی کم بوده

کم بودن فرزندام تا وقف این راه شن

این تنها غصم بوده

آرومه دلم به دعای امام

قربون سکوت و صدای امام

جونم جوونم بشه نذر نگاش

این دسته گلم به فدای امام

به فدای امام

کاشکی مثل ام بنین منم چارتا بچه داشتم کاش

تا جوونامو تو راه خدا تا ابد میذاشتم کاش

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای حاج میثم مطیعی
متن مداحی شب سوم محرم ۱۴۰۱
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
.

instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
aparat.com/mohjat
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر