سقای دشت کربلا دلت شکسته
برات بمیرم که تنت به خون نشسته
پاشو علمدار
پاشو عزیز من نور چشِ ترم
سکینه چشم به راهته پاشو بریم حرم
فکر رقیه رو نکن برادرم
تو رو که بردم خیمه واسش آب می برم
حالا که گفتی اخا ادرک اخاک
پیش چشام دیگه بازو نکش رو خاک
****
ببین که دیگه نای پا شدن ندارم
به خیمه رفتن جون میخواد که من ندارم
پاشو علمدار
هرجوری شد تو رو به خیمه میبرم
تویی پناه خیمه بی پناهه خواهرم
خوش غیرتم پاشو خواهرا مضطرن
پا نشی عباس زینبو اسیری میبرن
بعد از تو ای وای تنهاییِ حرم
دست حرومی و صورت دخترم
****
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمیگردی
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آبو
خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ربابو
عباس مردونگی کن پاشو
میدونم که بی دستی
بی دست هم باشی میگن
پشت حسین هستی
عباس مردونگی کن پاشو
میدونی که بی رحمن
دور و بر خیمه دارن
از صبح میگردن
پاشو نذار هر بی حیایی
به اشک ناموسم بخنده
پاشو نذار هرکی بیاد و
دست رقیه رو ببنده
ای وای علمدارم ابالفضل
.
شب تاسوعا محرم ۱۴۰۰ حاج محمدرضا بذری
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.
کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.