سکوت عین سکوت است بی همانند است
که پیشوند ندارد بدون پسوند است
زبان رسمی اهل طریقت است سکوت
سکوت حرف کمی نیست عین سوگند است
زمین یخ زده را گرم می کند ارا
سکوت معجزه افتاب تابندست
سکوت پاسخ دندان شکن تری دارد
سکوت مغلطه ها را جواب کوبندست
سکوت ناله و نفرین سکوت دشنام است
سکوت پند و نصیحت سکوت لبخند است
سکوت کرد علی سالهای پی در پی
همان علی که در قلعه را ز جا کندست
همان علی که به توصیف او قلم در دست
مرددم بنویسم خداست یا بندست
علی به واقعه جنگید با زبان سکوت
که ذوالفقار علی در نیام برندست
علی به واقعه کار مهم تری دارد
که ایه ایه کتاب خدا پراکندست
از ان سکوت چه باید نوشت حیرانم
از ان سکوت که لحظه لحظه اش پند است
از ان سکوت که در عصر خود نمی گنجد
از ان سکوت که ماضی و حال و ایندست
از ان سکوت که نامش عقب نشینی نیست
از ان سکوت که هنگام جنگ ترفند است
از ان سکوت که دستان حیله را بستند
و دور گردن فتنه طناب افکندند
سکوت کرد علی تا عرب خیال کند
ابوحریره به فن بیان هنر مند است
صحابه ای که فقط یک سوال شرعی داشت
ز مکه به ذالحجه دانه ای چند است
علی خلیفه شود پیر مرد بیقوله
یکیست در نظرش با حسن که فرزند است
ملاک او به رگ و ریشه نیست از این رو
محمد ابن ابوبکر ابرو مند است
علی خلیفه شود شیوه حکومت او
برای عده ای از قوم نا خوشایند است
ستاده میوشد ان رفته های بیت المال
از این درخت اگر میوه ای کسی کندست
اگر به پای کنیزانشان شده خلخال
اگر به گردن دوشیزگان گلوبند است
علی خلیفه شد اخر اگر چه دیر ولی
چقدر بر تنش این پیروهن برازندست
کنون لباس خلافت چنان زنی باشد
که توبه کار شده از گذشته شرمندست
برادرم به تریج قبات بر نخورد
که نا گذیر زبان قصیده برندست
اگر چه روی زبان زبیر تبریک است
اگر چه بر لب امثال طلحه لبخند است
اگر چه دور و بر او صحابه جمع شدند
ولیکن از دلشان با خبر خداوند است
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net