سیاهه با پرچم سردر هر خونه
چشای صاحب الزمان گریونه
هزار ساله پشت این ابر بارونی
خورشید ال فاطمه پنهونه
صاحب این بیرق حضرت خورشیده
دونه دونه به نوکرا اذن میده
چشات و دریا کن بگو اقا رخصت
رسم که اذن میگیرن از داغ دیده
کبوتر قلبم بازم تو دستاته
چشم به دستای عزاداراته
هر چی بهم دادن از لطف زهرا و
از گریه های عمه ساداته
اون که تو رو داره چه نعمتی داره
عاشق شدن چه لذتی داره
پیر و جوون اقا خاطرت و میخوان
این عشق عجب حکایتی داره
ارباب خوبم ماه عزات و عشقه
ارباب خوبم پرچم سیات و عشقه
ارباب خوبم سینه زنات و عشقه
شال ماتمت ابرو به من داد
موج پرچمت دل رو داده بر باد
قصه غمت دریای نگاهم
اسم اعظمت از لبم نیفتاد
ارباب خوبم ماه عزات و عشقه
ارباب خوبم پرچم سیات و عشقه
ارباب خوبم سینه زنات و عشقه
***
رنگ عالم شد سیاه در جهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه
تکیه تکیه یا حسین در غمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه
چون که بالا تر نداشت در میان ماه ها ماه محرم شد سیاه
پوست در سینه زنی سرخ شد شد نیل گون و اخرش هم شد سیاه
بین این رنگین کمان دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.