سینه لبریز شد آخر از شرار جگرم حاج محمود کریمی + متن شعر

بازدید: 1146 بازدید
محمود کریمی

سینه لبریز شد آخر از شرار جگرم متن شعر مداحی

سینه لبریز شد آخر از شرار جگرم

میزنم اب بر این شعله اشک بصرم

شب و تنهایی و سجاده و اشک و من و یار

به چه تقصیر شکستند نماز سحرم

وقتی از خانه کشیدند برونم دل شب

نه عبا بود به دوش و نه عمامه به سرم

کوه های غم عالم به سر دوش من است

با وجودی که خمیدست ز پیری کمرم

من پیاده بهر وی اسب و سوار ابن ربیع

ضعف بر پا و عرق بر رخ همچون قمرم

تا نهم جای عصا روی شانه او

کاش بود همراه درا ن شب پسرم

شکر لله که دادی تو نجاتم ای زهر

میبرم شکوه ز منصور به جد و پدرم

اب گردید تنم چون جگر پاک حسن

پاره شد چون بدن جد غریبم جگرم

در میان غل و زنجیر بنی ….

برد در مقتلشان خصم ز پیش نظرم

قبر بی شمع و چراغم به همه می گوید

من در این دو رو زمان از همه مظلوم ترم

برای دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل