شب آخر بگذار این پر من باز شود
بیشتر روی تو چشم تر من باز شود
حرف هجران مزن اینقدر مراعاتم کن
دست بردار دل مظطر من باز شود
جان زینب برو از کرب و بلا زود برو
مگذاری گره معجر من باز شود
راضی نشو بنشینم و گیسو بکشم من
راضی نشو موی سر من باز شود
جان زینب برو مگذار غروب فردا
سمت گودال ره مادر من باز شود
لااقل بده زود خودت جان بدهی
بلکه راه نفس اخر من باز شود
***
امشب فقط مانده برای ما برادر
این دشت و فردا میکند غوغا برادر
امشبی را شه دین در حمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع
.
.
متن شعر مداحی شب آخر بگذار این پر من باز شود
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.