شب های خرابه چقدر خاموش و سرده
اون روزایی که رفته دیگه برنمیگرده
اون روزایی که جونی توی بالم و پرم بود
اون روزایی که سایه تو روی سرم بود
بابا حسین رفتیو اسیر شدم
بعد تو من از این دنیا سیر شدم
سه سالمه اما خیلی پیر شدم
روی لبم شکوه از زمونه هست
روی دلم داغ بی کرونه هست
روی تنم رد تازیونه هست
من الذی ایتمی یا ابا
خورشید سحرگاهی من ای فلق نور
من که طبق سر ندیدم پس طبق نور
بابا منو با موی پریشون دیده بودی
با سر برسه سرزده مهمون دیده بودی
بابا فدات چشم بارونیت بشم
فدای این زخم پیشونیت بشم
تو خرابه میخوام قربونت بشم
خودم دیدم که با خیزرون میزد
روی لبات ضرب میزد
ناله زنان بر سر عمه جون میزد
من الذی ایتمی یا ابا
بابا صورتم زخمیه مثل سر زخمیت
بوسه میگیرم از رگای حنجر زخمیت
با روضه گودال تو آواره شدم من
چل منزل دنبال تو آواره شدم من
سر تو شد چل منزل نگین نی
بودی بابا تو بالا نشین نی
تو روی نی بودی من پایین نی
بارونی شد چشم من مثل فرات
منم مثل باقیه مخدرات
پایین نی لطمه میزدم برات
من الذی ایتمی یا ابا
.
.
کربلایی جواد مقدم
جدیدترین اشعار ” مشاهده “
eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net