شب گذشت و از غم تو بی قرارم
من هنوزم که هنوزه گریه دارم
خونه ی امن منو نا امن کردن
رفتش از دستم همه دار و ندارم
الفت شبهای ما را روزگار از ما گرفت
یاد ایامی که با هم نوبهاری داشتیم
شهر چشم دیدن خوشبختی ما را نداشت
ای خوش آن روزی که ما هم روزگاری داشتیم
چرا علی زنده بمونه تو فاطمه جان
چرا نمیرم واسه قد کمون تو فاطمه جان
چرا روی چوبه ی این در خون تو فاطمه جان چرا
****
من کجا و درد دل با چاه زهرا
ناگهان خوردی زمین در راه زهرا
از غم تو درد پشت درد خانوم
از غم تو آه ثم آه زهرا
شیشه ی عمرت شکست و کوچه بوی گل گرفت
کوچه ی ما قبل از این اینگونه عطراگین نبود
چشم بد از خانه ی ما دور باد ای فاطمه
کاش دستان مغیره اینقدر سنگین نبود
خدا غم فاطمه ی من و چوبه ی در یه طرف
خدا حسن و شب و گریه و دیده ی تر یه طرف
خدا غم سیلی و کوچه و داغ پسر یه طرف خدا
****
چه کنم با این همه نامهربونی
مونده از تو یادگار پیرهن خونی
وصیت کردی حسین تشنه نمونه
دم آخر با زبون بی زبونی
از سر آن یادگار روزهای بی کسی
با همین دست شکسته نیزه ها را باز کن
شانه بردار و به موهای پریشانش بزن
بار دیگر مادری کن صورتش را ناز کن
بیا به حوالی مغرب کرب و بلا برسیم
بیا به تنی که شده روی صحرا رها برسیم
بیا که به داد سری که نمیشه جدا برسیم
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
سید مهدی حسینی
شب اول فاطمیه اول سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.