شد شب هشتمو بسه صبوری » مهدی میرداماد ۱۴۰۲ + متن شعر

بازدید: 155 بازدید

شد شب هشتمو بسه صبوری

امشب آخه شکسته شد غروری

سوال من اینه علیِ اکبر

قطعه به قطعه شد تنش چجوری

سوال من اینه چطور شهید شد

که تا حسین رسید نا امید شد

مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه

محاسن حسین همش سفید شد

میمیرم از همین حالت اربابمونو ببین

تا جسم اکبرش با زانوهاش هی میخوره زمین

بلنده گریه ها میمیرم از همین

ولدی یا علی ولدی یا علی

****

یه داغه تو دل حسین نهفته

به هیچکی حتی خواهرش نگفته

هر عضوی رو برمیداره ببوسه

یه عضو دیگه رو زمین میفته

میگیره لخته های خونو از لب

میبینه رو شونشه دست زینب

آی جوونا پاشید بریم بگیریم

زیر بغل های حسینو امشب

تو خیمه محشره نوبت دلداری خواهره

تن جوونشو با یه عبا به خیمه میبره

نمیشه باورش این تنه اکبره

ولدی یا علی ولدی یا علی

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای سید مهدی میرداماد
شب هشتم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر