شراره ها به سینه نفس بریده بریده
برون ز خانه مأمون شدم خمیده خمیده
گَهی نشستم و برخاستم ز جای به سختی
جگر شراره آتش عبا به چهره کشیده
میان حجره فتادم در انتظار جوادم
جواد من نرسید و اجل ز راه رسیده
چو شمع سوخته در حجره قطره قطره شدم آب
صدای ناله و آه مرا کسی نشنیده
خدا گواست که بعد از حسین جد غریبم
غریب تر ز من خسته دل زمانه ندیده
شرار زهر ستم از دلم قرار گرفته
به خود هماره بپیچم شبیه مار گزیده
به وقت مرگ بود یا حسین ورد زبانم
حسین گویم و اشکم روان بود ز دو دیده
بغیر رأس منیر حسین جد غریبم
گلوی تشنه سری از قفا که بریده
ظهر رفته است شمر در گودال
سر بریدن چقدر طول کشیده
حاج محمود کریمی / شب ششم ماه صفر 1398
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست