تاریخ انتشار:
بازدید: 1,128 بازدید



شهید شدی ولی پیکر تو دست نخورد متن شعر مداحی
شهید شدی ولی پیکر تو دست نخورد
میان معرکه خون سر تو دست نخورد
اگر چه در اثر زهر میزدی پر و بال
ز تیر و نیزه به بال و پر تو دست نخورد
هزار شکر به پیروهن عبای شما
برابر نگه خواهر تو دست نخورد
اگر چه دست تو بسته شد با طناب ستم
به نقش ایه انگشتر تو دست نخورد
سه بار تیغ به رویت کشیده شد اما
به مصحف بدن اطهر تو دست نخورد
نفس نفس زدنت سخت شد ولی اقا
به ضرب تیغ کسی حنجر تو دست نخورد
کسی ندید جسارت شود به ناموست
دگر به زینتی دختر تو دست نخورد
غروب روز دهم بود عمه ات می گفت
رقیه حرف بزن معجر تو دست نخورد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
