شش ماه من همراه تو بودم
شیش ماهه من همراه تو بودم
من بچه ی تو راه تو بودم
از وقتی که صداتو حس کردم
مشتاق روی ماه تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادر بی گناه من بودی
چی شد که دستامو رها کردی
تویی که چشم به راه من بودی
از این پهلو به اون پهلو
پر از دردی پر از خونی
تو بعد از من دیگه خیلی
تو این دنیا نمیمونی
منی که زخمی این شعله ها شدم
همین که در شکست ازت جدا شدم
آتیش گرفت همه بود و نبود تو
من دست و پا زدم توی وجود تو
علی سوختم علی سوختم
****
من پشت در گرما رو حس کردم
من غربت بابا رو حس کردم
اون لحظه ای که تو زمین خوردی
من ضربه های پا رو حس کردم
من بودمو زخم لب مسمار
زخمی شدم بین در و دیوار
یادم نمیره نیمه های شب
از درد پهلو میشدی بیدار
چهل تا مرد که نه نامرد
گذشتن از درِ خونه
کسی درد تو رو جوری
که میدونم نمیدونه
خونِ من و تو ریخت رو چوبه های در
چقدر تو رو زدن تو کوچه بی خبر
قربون تو برم همینه سرنوشت
من رفتنی شدم قرارمون بهشت
ای مادر ای مادر
.
شش ماه من همراه تو بودم
سید مهدی حسینی
شب ۱ فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “