صدام که کردی یهو دلم ریخت
فهمیدم اینکه چه بلایی سرت اومد
دیگه تو پاهام توون نمونده
ببین عمو چجوری بالا سرت اومد
امانت برادرم سینت شکسته
لخته خون راه گلوی تو رو بسته
پهلوی تو با نیزه ها به خون نشسته
شدی شبیه مادرم بلند شو برگردیم حرم
شرمندم از برادرم
****
چطور تا خیمه ببرمت من
یه کاری کن که نفس عموت بریده
دور تن تو پر شده از سنگ
بشکنه دست اونکه موهاتو کشیده
رفتی تو از حرم به آرزوت رسیدی
وقتی که افتادی زمین باباتو دیدی
ببین که زیر سم اسبا قد کشیدی
پاتو نکش روی زمین دارم میسوزم از همین
خنده دشمنو ببین
.
.
شب ششم محرم ۱۳۹۹ حاج سید مجید بنی فاطمه
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.