طعم اسارت نچشیده بودم چشیدم » حنیف طاهری ۱۴۰۲ + متن شعر

طفل صغیری ز حسین گم شده ساربان قامت زینب ز اَلَم خم شده ساربان شام غریبان حسین امشب است زینب غم دیده…

ای سنگها مرا دریابید از عشق حسین مجنونم ای تیرهای تیز بشتابید از عشق حسین مجنونم من عابسم که شیعه ی دربست…

مجلس ما یابن الحسن منوره به نور تو میدونم اینجایی اقا حس میکنم حضورت و تو هستی و رو قلب ما اثر…

آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آن…

میون شعله ها آه پیچیده این صدا آه که جون من شده به پای عشق تو فدا علی سوختم تو اتیشا و…

زمزمه میکنم اسمتو رو لبم مست حلاوت یا رب و یا ربم تو این حرم بالا میره دعای من جواب بندتو میدی…

آی سینه زن ها دستا رو سینه میرسه امشب بانوی مدینه به بزم عزای اعلا حضرت حسین یا حسین جعفر و اکبر…

دل صیقلیه شب جشن علی عشق علی یه عشق بین المللیِ دل با صفا شد پر از عطر خدا شد درد تموم…

میبنی بغض و سینه زدنو رو زدنم به امام حسنو من نوکر بدم آره قبول ولی تویی که میبخشی منو بدمو خوبی…

من با همین لباس پاره آبرو دار عالمینم یه دختره سه سالم اما ام ابیهای حسینم پای این سر جان نبازم من…