طنین عشق به ما فوق کهکشان میرفت * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 1117 بازدید

طنین عشق به ما فوق کهکشان میرفت

صدای شور بشر تا به لا مکان میرفت

نفس نفس پر و بال فرشتگان میرفت

خبر به دست ملائک به آسمان میرفت

تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد

خبر رسید به بالا حسین بابا شد

به رودخانه تمنای وصل دریا داد

به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد

به دست مریم اربابمان مسیحا داد

خدا هدیه خود را به ام لیلا داد

عروس فاطمه یک دسته گل به بار آورد

برای دلبر کون و مکان نگار آورد

گلابهای جهان مست عطر شب بویند

هزار شانه به سر لا به لای گیسویند

تمام بیشه به دنبال ناز آهویند

به شیر زاده بغیر از علی چه میگویند

حسین کاخ عبادات را بنایش کرد

برای بار نخستین علی صدایش کرد

ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت

نماز بندگی عرش را به راه انداخت

هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت

تمام آینه ها را به اشتباه انداخت

دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته

چقدر خَلقا و خُلقا به مصطفی رفته

خبر دهید به خمها شراب ناب آمد

به چشمه سار بگویید روح آب آمد

به گوش شب برسانید آفتاب آمد

کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد

نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است

اصول تربیت او حسینی و حسنی است

از آن زمان که گِلم را به عشق افشردند

مرا به دست کسی غیر یار نسپردند

تمام شهر ز خوانش طعام میبردند

هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند

فقیر های دَرَش گرم سروری هستند

غلامهای حسین از دم اکبری هستند

به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند

به ذره گر نظر لطف ماه‌پاره کند

اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند

به آسمان رود و عرش را نظاره کند

هنوز برکه ما عکس ماه را دارد

گدای پشت درش حکم شاه را دارد

شکوه کوه حرا شانه های شهزاده

عبای سبز محمد عبای شهزاده

قیامتی است نماز عشای شهزاده

بلالها همه مات صدای شهزاده

علی به کنگره شهر تا اذان میگفت

حسین فاطمه در هر فراز جان میگفت

نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است

غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است

لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است

درست مثل ابالفضل این پسر شیر است

همیشه شانه به شانه کنار عباس است

به نام حضرت زهرا چقدر حساس است

عقاب از نفس کرکسی نمیترسد

و باغ یاس ز خار و خسی نمیترسد

رقیه در بغلش از کسی نمیترسد

ز درد و غصه و دلواپسی نمیترسد

رشید اهل حرم رهبر سپاه حسین

پناه فاطمیات است جان پناه حسین

بنا براین شده مثل عمو علم بزند

تمام لشکر کفار را بهم بزند

و قبل از آن که دم رفتن از حرم بزند

کمی برای پدر جان خود قدم بزند

چقدر با قد و بالاش عشق میکرده

حسین وقت تماشاش عشق میکرده

مخدرات برایش نقاب آوردند

برای نور جبینش حجاب آوردند

حنای سرخ به قصد خضاب آوردند

برای باز شکاری عقاب آوردند

تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت

پدر برای علی اکبرش رکاب گرفت

دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود

به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود

به کوری همه آن حرامیان حسود

حسین با رجز او به وجد آمده بود

شبیه صاعقه بر فرق کفر میبارد

علی علیِ علی اکبر آفرین دارد

چه میشود که کسی ناگهان کمین بخورد

چه میشود که پری تیر سهمگین بخورد

چه میشود اگر ابروی ماه چین بخورد

خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد

قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد

خبر رسید که شهزاده اربا اربا شد

لهوف ماه گرفتار پنجه شب شد

ورق ورق همه دشت از او لبالب شد

رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد

چگونه پیکر او در عبا مرتب شد

نپرس این که چه آمد به روز اکبر او

هنوز مثل معماست شکل پیکر او

شاعر: بردیا محمدی

.
ولادت حضرت علی اکبر ۱۴۰۰ کربلایی حسین طاهری
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی  » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjatt.blog.ir
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر