تاریخ انتشار:
بازدید: 962 بازدید



دانلود مداحی ظاهرا قافله ای وارد میدان شده بود
مـتن شـعر
ظاهرا قافله ای وارد میدان شده بود
که چنین هلهله در شهر فراوان شده بود
زخم یک توطئه شوم دهان وا میکرد
ماجرا بار دگر نیزه و قرآن شده بود
خواست اجرا بکند حکم خروج از دین را
بت پرستی که مبدل به مسلمان شده بود
در میان شب نفرین شده و شادی شهر
گیسوان سر خورشید پریشان شده بود
قافله غافل از این بود که در طول سفر
دختری از نفس افتاده و گریان شده بود
آن طرف دست به سر داشت و میشد فهمید
سنگ هم گوشه ای از بازی شیطان شده بود
از مدینه شدن شام همه فهمیدند
او نماینده آن مادر پنهان شده بود
شعر: محمد غفاری
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net
