عجب حکایتی شده قصه ی تلخ رفتنت
فاطمه ناله میزنه غریب گیر آوردنت
رو خاک صحرا به زیر چکمه ها تنت
زینت دوش مصطفی غریب گیر آوردنت
این دم آخری چقدر شدی شبیه حسنت
کرب و بلا مدینه شد غریب گیر آوردنت
سنان بی حیا چه کرد شده پر از خون دهنت
قاریِ خوش صدای من غریب گیر آوردنت
دست یکی عمامه و دست یکی پیروهنت
همه میرن با دست پر غریب گیر آوردنت
غسل تو خونِ حنجرو خاک بیابون کفنت
برادر شهید من غریب گیر آوردنت
تو نیزه و تیر و عصا گمشده دیگه بدنت
خوردی تو سنگ بی هوا غریب گیر آوردنت
فقط برای دِرهمه این همه دَرهم شدنت
شدی تو ذبحِ از قَفا غریب گیر آوردنت
.
شب پنجم محرم ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.
کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید
www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.