عجیبه اینکه یه مردی
که غرق خون روی خاکه
وقتی تو آتیش و دوده
تو اون نفسهای آخر دعا کنه برا نوکر
ببین حسین کی بوده
عجیبه اینکه یه مردی
که افتاده تنِ پاکش
رو خاک و خون ته گودال
سرش رو نیزه ی دشمن یه آیه ای رو بخونه
که خواهرش بره از حال
از رو نیزه ها صدا میومد
تو اوج سکوت نیمه شبا
اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الکَهف
کانوا مِن آیاتِنا عَجَبا
عَجَباً بِالله بَه چه صوت عجیبی
عَجَباً بِالله که نمونده شکیبی
عَجَباً بِالله تو حسینِ غریبی
عَجَباً بِالله شمره روی سینه
عَجَباً بِالله کاش رقیه نبینه
عَجَباً بِالله آسمون رو زمینه
.
با نوای سید محمدرضا نوشه ور
شب هشتم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.