عصای پیری بابا پاشو قلب منو نشکن
گم شده تو خنده هاشون صدای گریه های من
واویلا چیزی نمونده از تنت
واویلا کوچه وا کردن زدنت
مثل خزون ریخت بال و پر تو
تموم لشکر ریختن سر تو
میبرم تو رو تا خیمه اگه هلهله بزاره
بغضشون و خالی کردن کینه هم اندازه داره
دشمنا حیا ندارن حتی از موی سفیدم
میبینی انگار نه انگار من یه بابای شهیدم
واویلا میزارمت بین عبام
واویلا توون نداره دست و پام
انگار بعد تو شکستم بابات دیگه پا نمیشه
وقتی پیکر رشیدت قد این عبا نمیشه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.