علی تنها وسط یه جاده * حاج محمود کریمی

بازدید: 1195 بازدید

علی تنها وسط یه جاده با یه مشت مردم بی اراده

داره میره تنها و پیاده که علی از سرشون زیاده

توی تاریکی شهر تاریک یه غریب الغربای غربت

صدای شرشر بارون اشک میشه اهنگ صدای غربت

نفسش مونده میون بن بست انگاری قهره با اسمونا

کی میتونه بگه با اونا که خودشون و میزنن به اون راه

نشون وصل دلا با هم بود دو سه تا وصله بی قواره

با همون کفشای وصله دارش پا روی بال ملک میذاره

با همون کفشایی که می ارزید به حکومت به یه عده نا مرد

یه روزی رفت به روی دوش احمد بتای کعبه رو زیر و رو کرد

حالا با نفس و منم منم ها پره بت خونه شده تو کوفه

همه مست از می بی خیالی پره میخونه شده تو کوفه

دیگه جز یارای خوب خوبش همگی کارنامشون سیاهه

دین و سر به سر زدن با دنیا مثلا کاسبیشون به راهه

علی کیسه روی دوش خستش ولی این ها همه کیسه بافن

تو حساب تک تک نبردا برای سهمیه اضافن

اونی که ظلمت و پاره میکرد کفشای پارش و وصله میزد

با نخ خاطره های زهراش جیگر پارش و وصله میزد

علی مونده با یه مشت غریبه که توی فتنه میگن به من چه

خدایی خالی دور مولا جای مردای توی شلمچه

علی مونده با یه مشت بی عار که بهونش شده حال خسته

خدایی خالی دور مولا جای غواصای دست بسته

علی مونده با یه عده کوفی که وفا پوسیده تو دلاشون

خدایی خالی دور مولا جای افغانی فاطمیون

جای سیزده ساله های ایران که شدن همسفر خمینی

خدایی خالی جای اونا که با یه جلوه شدن حسینی

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر