علی جان ولیعهد دلاور من
علی جان یل خونین پیکر من
جدم را دیدند و اسمت را شنیدند
تا اسمت را گفتی فرقت را دریدند
من جان میگرفتم با دیدن تو
جان دادم تا دیدم جان کندن تو
جا مانده بین صحرا تن تو
بُنَیَ قَتَلوک و ما عَرَفوک
بُنَیَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
****
چشمه چشمه میجوشد خون از تن تو
من ماندم با صد ها زخم جوشن تو
پرپر شد در توفان بال و پر تو
سر تا پا سرخم از خون سر تو
چیزی نمانده از پیکر تو
علی جان جان مکن در مقابل من
علی جان بعد تو وای بر دل من
بُنَیَ قَتَلوک و ما عَرَفوک
بُنَیَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
****
حاصل عمرم را از بابا گرفتند
روح پیغمبر را از دنیا گرفتند
خونِ دل خوردم تا تو قد کشیدی
از عمر کوتاهت خیری ندیدی
پرپر زدم من تو دل بریدی
علی جان به زمین پا نکش پسرم
علی جان حاصل خونِ جگرم
بُنَیَ قَتَلوک و ما عَرَفوک
بُنَیَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.