عمو جونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم
میون این همه نیزه منم رو سینت افتادم
سپر میشم برا جسمت جدا شد از تن دستم
حلالم کن اگه راه نفس های تو رو بستم
چه گودالی چه جنجالی چرا عمامت و بردن
خودت که داری جون میدی برا چی خنجر اوردن
*********
تو دیگه رفتی از هوش و دیگه چشمات نمیبینه
ولی حس میکنی دیگه که سینت خیلی سنگینه
نبینه خواهرت ای کاش که نیزه تو گلو کردن
نبینه خواهرت ای وای تنت رو زیر و رو کردن
یه عده با عصا هستن همونایی که بی تیرن
یه پیراهن تنت مونده که اونم از تو میگیرن
یه کاری کن عمو جونم دارن سمت حرم میرن
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.