تاریخ انتشار:
بازدید: 1,881 بازدید



عمو جونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم
میون این همه نیزه منم رو سینت افتادم
سپر میشم برا جسمت جدا شد از تن دستم
حلالم کن اگه راه نفس های تو رو بستم
چه گودالی چه جنجالی چرا عمامت و بردن
خودت که داری جون میدی برا چی خنجر اوردن
*********
تو دیگه رفتی از هوش و دیگه چشمات نمیبینه
ولی حس میکنی دیگه که سینت خیلی سنگینه
نبینه خواهرت ای کاش که نیزه تو گلو کردن
نبینه خواهرت ای وای تنت رو زیر و رو کردن
یه عده با عصا هستن همونایی که بی تیرن
یه پیراهن تنت مونده که اونم از تو میگیرن
یه کاری کن عمو جونم دارن سمت حرم میرن
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
