عمو جون ماه تو خونی شد فدای تو این جوونی شد
بیا پیشم ای امام من که قاسم هم اسمونی شد
تو خاک و خون افتادم و هی تو رو میزنم صدا
خوش حالم از اینکه سرم میره روی نیزه ها
شده پرپر شاخ شمشادت روی خاک تازه دومادت
دو چشمم گریون با یادت
عمو جانم ای عمو جانم
****
دوباره توی دلم غوغاست روی گونم اشکای باباست
پلک چشمام روضه بازه جسارت به مادرم زهراست
بغضم ترک خورده عمو قرارم و برده عمو
کرب و بلات مدینه رو به یادم اورده عمو
بازم اینجا کوچه وا کردن توی پهلوم نیزه جا کردن
با پیکر من چه ها کردن
عمو جانم ای عمو جانم
****
چه بی رحمن پیر مرداشون پر از سنگ توی دستاشون
خودم با این سینه حس کردم داره نعل تازه اسباشون
تنم پر از تیر عمو هی نفسم میره عمو
خون سر و صورت من چشمام و میگره عمو
تن من و از زمین بردار شده این سر نیزه ها مسمار
داره میده جسمم و آزار
عمو جانم ای عمو جانم
****
روی خاک گرم این صحرا تا افتادم شد تو دل غوغا
چشام شد بارونی با یاد غم و درد مادرم زهرا
بابام میگفت تو کوچه ها بد جور زدن مادرم و
میگفت با سیلی و لگد اتیش زدن پیکرم و
میگفت مادر پشت در جون داد زمین خورد و خون جگر جون داد
توی اتیش یک پسر جون داد
عمو جانم ای عمو جانم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.