غروب تلخی داری رو خاکا سرمیذاری * کربلایی جواد مقدم

نویسنده:
بازدید: 689 بازدید
کربلایی جواد مقدم

غروب تلخی داری رو خاکا سرمیذاری

به جونت افتاده شمر میگه سنان چرا بی کاری

با نیزه اومد سمتت خون از لب و دهانت جاری

نفس بریده نیزه امون نمیده نیزه

چقدر تو مقتل این سو اون سو تو رو کشیده نیزه

صورتو دَرهم کرده تا به گلو رسیده نیزه

سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان

****

شلوغه دور گودال دیدم که رفتی از حال

چادر من هم مثل پیراهن تو میشه پامال

عقیقتو که بردن حالا میرن سراغ خلخال

کمین نشسته نیزه راهتو بسته نیزه

توی ضریح سینت دیدم سنان شکسته نیزه

پیروهنی که مادر داده میفته دست نیزه

سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان

****

تو های و هوی نیزه نگام به سوی نیزه

دیدم که خون از چشمات میریزه بر گلوی نیزه

دیدم سرت رو پیش چشمام زدن به روی نیزه

قدم قدم با نیزه یا سنگ زدن یا نیزه

خودم در آوردم از پهلوی زخمی چند تا نیزه

داره برای زخمات گریه می باره حتی نیزه

سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
متن مداحی
های ۱۴۰۰ از سایت مهجه
شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ کربلایی جواد مقدم
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

متن کامل