غریب ماندی و لشکر برابرت ای وای
اسیر کرده مرا دست خواهرت ای وای
سه شعبه کرده سه شعبه دل شریفت را
رسید ناله جان سوز مادرت ای وای
شبیه برکه صد چشمه گشته این گودال
ز زخم های وجود مطهرت ای وای
تو زنده هستی و مرکب ز کینه می تازد
سوار های حرامی به پیکرت ای وای
تو غرق خونی و دعوا شده به پا این سو
چو گرگ های گرسنه سر سرت ای وای
هر انچه بود به دستم همین دو بازو بود
خجالتم به خدا پیش محضرت ای وای
رهاست بین زمین و هوا عمو دستم
بگیر دست یتیم برادرت ای وای
به سینه تنگ بگیرم که تشنه تیرم
عمو گرفته نفس های اخرم ای وای
چگونه ببینم که در دل گودا
نشسته تیر به گودی حنجرت ای وای
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.