غریب کشتنت غارت کردن اسیر کشتنت
زخمیت کردن چه دیر کشتنت اصلا روز غدیر کشتنت
غریب کشتنت بی یار و بی حبیب کشتنت
ده اسب نا نجیب کشتنت
آقا خیلی عجیب کشتنت
غریب کشتنت
تو رو کشتن برای مشتی گندم
تو رو کشتن جلو چشای مردم
تو رو کشتن برای بار چندم
*****
به صبر کشتنت با تیر و سم و زهر
با سختی و به زجر کشتنت لب تشنه پیش قهر کشتنت
زدن کشتنت پیش چشمای من کشتنت
چند لشکر یک بدن کشتنت
با شمر بد دهن کشتنت
غریب کشتنت
تو رو کشتن برای مشتی گندم
تو رو کشتن جلو چشای مردم
تو رو کشتن برای بار چندم
*****
بی آب کشتنت اینها واسه سراب کشتنت
یک عده با نقاب کشتنت پیش چشم رباب کشتنت
با لج کشتنت کج کردن راه حج کشتنت
با یک نیزه ی کج کشتنت
با خنجر رج به رج کشتنت
غریب کشتنت
تو رو کشتن برای لقمه نونی
تو رو کشتن که اینطور غرق خونی
تو رو کشتن سلیمان زمونی
کربلایی نریمان پناهی / شب دوم ماه صفر 1397
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست