غزل نوشته ام از غم قصیده میخوانم
هِجای واژه ی غم را کشیده میخوانم
از آنکه عفت زهرا شجاعت حیدر
درون او به تبلور رسیده میخوانم
به تیغ تیز زبان زنده کرده مکتب را
از آن معلم مکتب ندیده میخوانم
ز قامتی که الف بود و دال شد از داغ
ز کوه صبر که از غم خمیده میخوانم
از آن عقیله که تا بعد کربلا حتی
کسی شکستنِ او را ندیده میخوانم
ز بوسه ای که به زیر گلو نشست از آن
امانتی که به ساحل رسیده میخوانم
از آنکه شاهد عینی ماجرا بوده
همان که بر روی تل شد شهیده میخوانم
نفس نفس زده زینب رسیده تا گودال
از این به بعد بریده بریده میخوانم
هجا هجا شده ای حا و سین و یا و نون
میان جزر و مد تیغ های تشنه ی خون
خروش موج بلا رهسپار ساحل شد
میان عاشق و معشوق شمر حایل شد
برای پستی دنیا بس است تا محشر
همینکه با پسر سعد او مقابل شد
جدال خنجر کُندی و حنجر خشکی
گریز روضه ی ارباب در مقاتل شد
شنیده بود علی در رکوع بخشیده
میان سجده رسید و برید و سائل شد
کتاب خاطره هایش ورق ورق میشد
دمی که وارد گودال بعد قاتل شد
ببین چه بر سر پیکر رسیده که حتی
برای زینب کبری شناخت مشکل شد
نبود نقطه ی سالم برای بوسه زدن
دوباره آیه ی حبل الورید نازل شد
کسی هنوز نفهمیده عمق فاجعه را
چگونه زینب کبری سوار محمل شد
.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه حضرت زینب کبری
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.