فریادم از دارالاماره این » محمدرضا نوشه ور ۱۴۰۲ + متن شعر

ای ماه رخسارت نمایان کن وقتی که مردم روی پنهان کن ای ساقی از خم خانه وحدت یک جرعه در جام خماران…

زد علمدار کربلا عباس یابن المرتضی به قلب قوم اشقیا عباس یابن المرتضی چه ضرب شستی مرحبا عباس یابن المرتضی جنگید عین…

گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است نگران حرمم آبرویم در خطر است قامت خم شده را هر که…

بیاید بریم با هم یه سر به قتلگاه افتاده روی خاک یه شاه بی سپاه یه طرف یه خواهری سرگردون بی سامون…

کشون کشون میبرن تو رو از کوچه ای که غم انگیزه کشون کشون میبرن تو رو با این اشکایی که میریزه کشون…

الهی عظم البلا یه دنیا دل مبتلا منو میکُشه عاقبت غم کربلا شب جمعه گذشت و باز دلو غم گرفت دل بی…

بیا مسافر غریب صحرا قشنگترین یوسف زهرا گریه کن این روز و شب ها بیا بیا ای همه کار و کس ما…

بده تو اذنم ای عمو در مَحَنَم بده تو اذنم حالا که رو میزنم بده تو اذنم قاسم ابن الحسنم عمو جون…

ای آروم جونم حسین از عشقت مجنونم حسین هر شب اطراف کربلا روح سر گردونم حسین رویای حرم شوق دلبرم یک لحظم…

عمه نگاه کن جنجاله گودال رفته عموجون لب تشنه از حال شد قتلگاهش خیلی نفسگیر عمه رها کن دستامو شد دیر دارن…