قصه جریحه دار شد آن طرف پیاده رو
عقل صدا زد که بمان عشق صدا زد که برو
وقت چه بود آن غروب وقت قیامت تو بود
فرق تو با بقیه چیست فرق تو غیرت تو بود
تیغ زدند بی هوا دشنه زدند بی خبر
کوچه به حرف آمده چند نفر به یک نفر
آنچه همیشه و هنوز کوچه به کوچه جاری است
قصه ی سر به داری و غیرت سبزواری است
هیچ غمی برای ما مثل غم تو داغ نیست
مرگ تو انتخاب بود مرگ تو اتفاق نیست
اینکه به پیشگاه مرگ زخمی ایستادن است
وای برادر من است آه برادر من است
شعر: رضا یزدانی
***
خون تو قطره قطره ثابت کرد
غیرتِ تو وجود ایرانی
دو قدم رفتی و شهید شدی
گم شدیم ما تو راه طولانی
پای ناموس شاهرگ دادی
لابد الآن کنار سلطانی
جات خیلی مدینه خالی بود
آی خوش غیرت خراسانی
بود ناموس مرتضی اما
بین آتیش و دود زندانی
یک نفر عده ای تماشاچی
یک طرف چل تا وحشی و جانی
آه زدن مادرمو
.
با نوای حاج مهدی رسولی
شهادت امام صادق ۱۴۰۲
ویژه شهید حمیدرضا الداغی
جدیدترین اشعار » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.