

قلب پیغمبر شکست متن شعر مداحی
قلب پیغمبر شکست
عاقبت از ساقه ی خود غنچه ی پرپر شکست
بار شیشه داشت او
سنگی آمد خورد و بار شیشه اش آخر شکست
چادرش آتش گرفت
مادر افتاد و در و افتاد و دل حیدر شکست
روضه کم کم باز شد
مرد نامردی رسید و با لگد زد در شکست
ضربه را با ضرب زد
شک ندارم استخوان پهلوی مادر شکست
خرد پیشانی به در
آنقدر محکم که با آن ضربه شاید در شکست
شعله ها بالا گرفت
در میان شعله مادر راه عاشورا گرفت
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net