

لب بسته ام ز هر چه بجز گفت و گوی تو متن شعر مداحی
لب بسته ام ز هر چه بجز گفت و گوی تو
دل شسته ام ز هر چه بجز نقش روی تو
گر بگذری به خاکم و گویی تو را که کشت
فریاد خیزد از کفنم کآرزوی تو
گر طره تو در کف باد صبا نبود
هرگز دلم نبود پریشان به موی تو
منت ز خضر گو به سکندر کشد که من
آب حیات جسته ام از خاک کوی تو
دل را از اضطرب به هر سمت می کشم
مانند قبله یاب بگردد به سوی تو
شعر: جلال الدین همایی
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net