ماهم قرار بود بمونی همراهم
بمون بزرگ کنیم بچه هامونو با هم
برای من نفس بکش
به جای تو میمیرم به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مجتبای من نفس بکش
مادر مظلوم بچه های من نفس بکش
لا به لای نفسم لخته ی خون میبینم
از همان روز که بر سینه ام آزار رسید
شعله ای حلقه زد و چادر من را سوزاند
ناله ای تا که زدم خنده ی انظار رسید
****
زوده علی و التماس بیهوده
هنوز حیاط خونمون دوده
خیال میکردم حال و روزت رو به بهبوده
به جون من نفس بکش
فاطمه ی پوست و استخون من نفس بکش
کجا داری میری تو بدون من نفس بکش
داغ تو پیرم کرده جوون من نفس بکش
جان علی زهرا زهرا زهرا
****
درده علی بمیره دست و پات سرده
آخه برا چی صورتت زرده
گفتن علی بیا که فاطمه تموم کرده
تو رو خدا نفس بکش
پارچه سفید کشیدی رو سرت چرا نفس بکش
با صورت افتادم توی کوچه ها نفس بکش
نرو که تنهاتر میشه مرتضی نفس بکش
جان علی زهرا زهرا زهرا
سید مهدی حسینی
شهادت حضرت زهرا ۱۴۰۳
فاطمیه به روایت ۴۵ روز
جدیدترین اشعار ” مشاهده “