ماه زمین عباس است | وحید شکری ۱۴۰۳ | متن شعر

باز منو غروب کربلا سلام رو به کربلا چقدره خوبه کربلا اربابم عشقم فقط تویی با معرفت تویی دنباله کار من تا…

ساقی هر جا فکر آبه روی دستاش دریا خوابه ساقی ساقی زمین و آسمونا همه گرم تماشا به طواف روی حسینه قنداقه…

قسم به خون خدا به تربت کربلا به گریه ی نوکرا غفرالله بالحسینِ گری میکنم آبرو برام باشه گریه واسه عاشق تموم…

خوشی به ما نیومده بس کن رباب دستات و هی تکون نده بس کن رباب گهواره رو نشون نده بس کن رباب…

ای وای دلم خونِ ای وای از این خونه هر شب بدون تو برام شام غریبونه بعد از تو یک لحظه دنیا…

آسمون درخشید ماه عالم بالا اومد چشما رو ببندید علیِ عالیِ اعلا اومد با فاطمه ی بنی اسد میخونه دلم بی حد…

دل ها اگر که بال برای تو میزنند هر شب سری به سمت سرای تو میزنند جبریل میشوند تمام کبوتران وقتی که…

مادرم چادر تو سایه ی سرم امید اول و آخرم داری تو قلب علی حرم فاطمه مادری کردی برا همه خوب میدونم…

گل لبخند روی لبهامه شب پایان همه غمهامه دخت ارباب به دنیا اومد اونی که زیارتش رویامه دوباره شادم به تو دلدادم…

اشک بی تابی مهمون چشماس انگاری اتیش مهمون دریاس حضرت زینب میون محمل بین محمل ها حضرت عباس مهمون کربلا شد محمل…