ماه قشنگ آسمون
کم کم داره خاموش میشه
پیش چشای همسرش
فاطمه هی بی هوش میشه
میخواست بره به آسمون
علیشو تنها بذاره
اما واسه پر کشیدن
فاطمه جونی نداره
یه شب تو چشم باغبون
پروانشو آتیش زدن
به شعله ها جون دادنو
به قلب مولا نیش زدن
چند روزی بود برا علی
زندگی بی رنگ شده بود
انگار واسه یاس کبود
دلِ خدا تنگ شده بود
تو چشمای خیس علی
ستاره ها بی جون شدن
دل حسن دل حسین
از غصه هی پر خون شدن
با هر نفس که گل میزد
علی دوباره میشکست
با بی قراری پا میشد
با بی قراری مینشست
پرنده ی زخمی من
دیگه نفس نفس نزن
برای همسفر شدن
دست علی رو پس نزن
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
فـروش ویـژه کـتاب مـداحی » مـشاهده
سید مهدی میرداماد
شهادت حضرت فاطمه زهرا
ایام فاطمیه سال ۱۳۸۷
مداحی قدیمی و خاطره انگیز [نوستالژی]
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.