ما میتونستیم با هم | حسین ستوده ۱۴۰۳ | متن شعر

نویسنده:
بازدید: 1677 بازدید
کربلایی حسین ستوده

ما میتونستیم با هم

مثل عمه زینب و بابا حسین باشیم

اما تیر حرمله

کاری کرده خیلی زود تنهای تنهاشیم

عزیزم فدات شم

حرمله نذاشت که من

عمه ی بچه هات شم

تو پشت و پنام شی

آرزو داشتیم یه روز

دایی بچه هام شی

ای علی اصغر

بی تو زندم یعنی تا کی علی اصغر

خواهرت بمیره آخی علی اصغر

ای علی اصغر

****

تا نگاهت میکنم

هی صدای خنده هات میپیچه تو گوشم

پای نیزت هر دفعه

دستمو وا کردم افتادی تو آغوشم

دلم رو شکستن

روی نی با بند قنداقت

سرت رو بستن

میفته سرت خُب

واسه ای سرنیزه ها

کوچیکه حنجرت خُب

وای علی اصغر

دیگه گهواره نمیخوای علی اصغر

خوب بخواب رو نیزه لای لای علی اصغر

وای علی اصغر

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ کربلایی حسین ستوده
شب هفتم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل