به طاها به یاسین * حاج محمود کریمی

نویسنده:
بازدید: 1228 بازدید
مهجه در تلگرام

دوباره بساط طرب شد محیا

دوباره رسیده شب شور و غوغا

شب می فروشی شب باده نوشی

شب لب نهادن به لب های صهبا

شب هو کشیدن گریبان دریدن

شب پر کشیدن پریدن به بالا

چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما

همه شیعه گردیم و بی تاب مولا

غلامی این خانواده دلیل و

مراد خدا بوده از خلقت ما

مسیرت مشخص امیرت مشخص

نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

که دنیا به خسران عقبا نیرزد

به دوری ز اولاد زهرا نیرزد

و این زندگانی فانی جوانی

خوشی های امروز این جا

به افسوس بسیار فردا نیرزد

اگر عاشقانه هوادار یاری

اگر مخلصانه گرفتار یاری

اگر ابرو میگذاری به پایش

یقینا یقینا خریدار یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت

چه اندازه در ندبه ها زار یاری

به شانه کشیدی غم سینه اش را

و یا چون بقیه تو سر بار یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی

برای سپاهش تو سردار یاری

به گریه شبی را سحر کردی یا نه

چه مقدار بی تاب و بیمار یاری

اگر اشک داری به شکرانه اش ها

که مست نگاه گوهر بار یاری

دل اشفته بودن دلیل کمی نیست

اگر بی قراری بدان یار یاری

و پایان این بیقراری بهشت است

بهشتی که سر خوش ز دیدار یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته

و باران رحمت چکیدن گرفته

مبادا بدوزی نگاه دلت را

به مردم که بازار یوسف فروشی

در این دوره بد شدیدا گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی

به زلف سیاه و پریشان مهدی

به قلب رئوفش که دریای داغ است

به چشمان از غصه گریان مهدی

به لب های گرم علی یا علیش

به ذکر حسین و حسن جان مهدی

به دست کریم و نگاه رحیمش

به چشم امید فقیران مهدی

به حال نیاز و قنوت نمازش

به سبحان سبحان سبحان مهدی

به برق نگاه و به خال سیاهش

به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش به جاه جلیلش

به صوت حجازی قران مهدی

به صبح عراق و شبانگاه و شامش

به اهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش

به شهد شهود شهیدان مهدی

مرا دائم الاشتیاقش بگردان

مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما بر این بنده بی سر وپا

مرا همدم و محرم و هم رکاب سفر های

سوی خراسان و شام و عراقش بگردان

ندیدم شهی در دلارایی تو

به قربان اخلاق مولایی تو

تو خورشیدی و ذره پرور ترینی

فدای سجایای زهرایی تو

نداری خماری به مشتاقی من

ندیدم نگاهی به صهبایی تو

نداری خرابی به بی تابی من

ندیدم سبویی به مینایی تو

نداری به کویت ز من بی نوا تر

ندیدم کریمی به طاهایی تو

نداری گدایی به رسوایی من

ندیدم نگاری به زیبایی تو

نداری مریضی به بد حالی من

ندیدم دمی چون مسیحایی تو

نداری غلامی به تنهایی من

ندیدم غریبی به تنهایی تو

نداری اسیری به شیدایی من

ندیدم کسی را به اقایی تو

امید غریبان تنها کجایی

چراغ سر قبر زهرا کجایی

تجلی طاها گل اشک مولا

دل اشفته داغ ان کوچه غم

گرفتار گودال خونین

دل افکار غم های زینب

سیه پوش قاسم عزادار اکبر گل باغ لیلا

پریشان دست علمگیر سقا

نفس های سجاد نواهای باقر

دعا های صادق کس بی کسی های شبهای کاظم

حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه

تمنای هادی عزیز دل عسکری

پس نگارا بفرما کجایی

دلم جز هوایت هوایی ندارد

لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو و اذان و نماز و قنوتم

بدون ولایت صفایی ندارد

دلی که نشد خانه یاس نرگش

خراب است و ویران بهایی ندارد

مرا در کمندت بیفکن که دیگر

گرفتار عشقت رهایی ندارد

خوشا انکه غیر از ظهورت نگارا

شب قدر دیگر دعایی ندارد

ید اللهی و حق به جز دست

مشکل گشای تو مشکل گشایی ندارد

غلام تو ام از ازل تا قیامت

که این بندگی انتهایی ندارد

بیا تا جوانم بده رخ نشانم

که این زندگانی وفایی ندارد

نگارا نگاهی که جز نوش لعلت

دل زخم خورده دوایی ندارد

بیا تا نمردم به فکر دوا باش

به فکر علاج دل بی نوا باش

کریما رحیما رئوفا عطوفا

نگارا بهارا بیا جان مولا

بیا جان زهرا بیا جان زینب بیا جان سقا

سحر خیز مکه سحر خیز کوفه سحر خیز مشهد

سحر خیز کرب و بلا و مدینه سحر یاد ما باش

شاعر: مجتبی روشن روان

 

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.

مهجه |  www.Mohjat.net

@mohjat_net

 

متن کامل

فاطمیه 1402