مثل تیری که خودش رو به هدف می آید * حسین سیب سرخی

بازدید: 860 بازدید

مثل تیری که خودش رو به هدف می آید

نا خداگاه دلم سمت نجف می آید

سمت شهری که پر است توست علی هر وجبش

چند قرن است که بوی تو گرفته رطبش

چند قرن است جهان پنجره وک توست

خزر با آن همه فرزانگی اش کودک توست

هر کجا بود نبی یک تنه یارش بود

با نود زخم چه مردانه کنارش بودی

رد شمشیر تو از روی سپر ها میریخت

سر در آورد ز هر معرکه سرها میریخت

چقدر عرش خدا با تو تعامل دارد

چون که دست تو علی رو به خدا پل دارد

رو به ایوان تو چشمان ملک پشت صف است

صد و ده پنجره در عرش به سمت نجف است

بی خود از خود شدم و روبه شما اورده ام

نقطه با شدی و دور شما می گردم

تو رسیدی و زمان پشت سرت جا مانده

دهن کعبه از این شوکت تو وا مانده

عالم عرش برای تو علی فرش شده

رد پای تو ولی در همه دنیا مانده

از شما چیز زیادی که نگفتیم هنوز

گفتنی های تو در سینه زهرا مانده

ذوالفقار تو زمین را به زمان می دوزد

پس چرا فاطمه در معرکه تنها مانده

بر جهاز شتران رفت به منبر آن روز

دست در دست خدا بود پیمبر آن روز

جنگ کن غرش چون شیر تو دیدن دارد

چقدر ضربه شمشیر تو دیدن دارد

دست بر قبضه مبر معرکه در حیرانیست

ذوالفقارت قدمی هم بزند طوفانیست

سند مستند شیعه غدیر است غدیر

و فقط حیدر کرار امیر است امیر

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر