مثل گنج تو قصه هاست
این چیه که پیش شماست
ظرف شیشه ایش از کیه
تربت چیه از کجاست
ای مادر بزرگ برام از این سِر مستوره بگو
اُمِ سَلَمه برام از این خاک و قاروره بگو
برات میگم عزیزم به شرطی دق نکن
نیاد جونت به لبت بلند هِق هِق نکنی
این ظرفو رسول خدا داده مادر
قِصَش پُره غُصه و ناله و حرفه
آتیش میزنه دل صخره و سنگو
این خاک حسینه که داخل ظرفه
فرموده رسول خدا که یه روزی
میبینی که شیشه لبالب خون شد
یعنی که حسین عزیزمو کشتن
یعنی که شکوفه اسیر خزون شد
پُر خون شد قلب همه بس کن اُمِ سَلَمه
میلرزه عرش خدا با اشکای فاطمه
****
قِصه ی تو مادربزگ شعله زد به آب و گِلَم
میجوشه از این ماجرا مثل سیر و سرکه دلم
تنها یه سوال چی گفت جَدَم از غسل و کفنش
ای مادربزرگ چی گفت جَدَم از حال پیروهنش
برات میگم عزیزم به شرطی دق نکنی
نیاد جونت به لبت بلند هِق هِق نکنی
غسل بدنش همه خونِ گلوشه
رَخت و کفنش همه ریگ بیابون
از پیروهنش چی بگم آخه مادر
کاشکی که نپرسی از اون تنِ گلگون
میپَژمُره میوه ی سِدره و طوبی
پرپر میشه غنچه ی باغ مُعَلی
اونکه روی منبر دوش نبی بود
رأسش روی منبر نی میره بالا
پُر خون شد قلب همه بس کن اُمِ سَلَمه
میلرزه عرش خدا با اشکای فاطمه
.
با نوای حاج میثم مطیعی
شب ۵ ماه صفر ۱۴۰۱
جدیدترین متن مداحی » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.