مرا در تن بود تا جان علی گویم * کربلایی جواد مقدم

کربلایی وحید شکری
هیئت هفتگی؛ ۱۷ مهر ۱۴۰۳

لشکرمو پاشیده تر از این نکن امیر لشکرم بار غمو رو شونه هام سنگین نکن پاشو برادرم خاطرمو بیشتر از این غمگین…

جان ما پیشکش جان اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره ی او جای دگر سر نزدیم نان نخوردیم مگر…

دفتر غم کشیده نم واژه گرفته بوی گس قلم فتاده از نوا نایی نمانده در نفس صفحه ی بعد باز شد عشق…

ای تیر خطا کن هدفت قلب رباب است یا حنجره ی سوخته ی تشنه ی آب است کوتاه بیا تیر سه شعبه…

یا حسین برکت زندگیم از این روضه هاست هر جا اسمت باشه اونجا واسه من کربلاست کربلا آرزوی من کربلا گفتگوی من…

تیر برخاست مسلم جوان بود بعد از دو ساعت از زمین یک پیر بر خواست وقت نبردش از نای مسجد چند تا…

امشب یه جوره دیگه ای خیره به چشمامی دورت بگردم میکُشی زینب رو اینجوری خواهرت فدات شه هر چی که میخوای بگو…

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است آن که وصفش می‌رباید هوش از سر زینب است آن که با ایراد…

آقام ابالفضل شمع جمع هاشمیون اقام ابالفضل ماه بین فاطمیون اقام ابالفضل کربلا را میر و لشکر اقام ابالفضل حیدری دیگر به…