ورق زدم تاریخو
دیدم که اومده کوثر
از آسمون برای تو
روایته که پیغمبر
با جون و دل بهت میگفت
که جون من فدای تو
ورق زدم تاریخو
نوشته بود که پیغمبر
به پای تو ادب میکرد
میزد به دست تو بوسه
با خنده ی تو میخندید
با خشم تو غضب میکرد
ورق زدم تاریخو
دیدم که خط به خط اسمت
کنار اسم حیدر بود
به حکم آیه ی تطهیر
فقط میون این مردم
یه خونواده محور بود
وقتی حقیقت مثه روز روشنه
وقتی که خورشید پسِ ابرا پیداست
سوال تاریخیِ ما یه جمله است
مزار فاطمه کجای دنیاست
****
ورق زدم تاریخو
چه خوبه که از اون روزا
خطابه ی فدک مونده
اگر همه برن بازم
برای یاری مولا
یکی بدون شک مونده
ورق زدم تاریخو
دیدم برا همسایه
با حال بد دعا کردی
روایته که پشت در
یه ماجرایی پیش اومد
که فضه رو صدا کردی
ورق زدم تاریخو
وصیت خودت بوده
شبونه باشه تدفینت
ولی علیِ دست تنها
چجوری طاقت آورده
تو لحظه های تلقینت
با اینکه خیلی حرفا مثل رازه
فاطمیه مثل شبای احیاست
سوال تاریخیِ ما یه جمله است
مزار فاطمه کجای دنیاست
سید مجید بنی فاطمه
شب ۱ فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “