مسافر علی آتیش گرفت بال و پرت حسین سیب سرخی

نگام کن بانوی مظلومه من نگام کن کشتی پهلو گرفته حسابش رفته از دستم که ماهم الان چند روزه که از من…

هر زمان که داغ دیدم از جگر گفتم حسین هرچه غمها بیشتر شد بیشتر گفتم حسین وقت هر سردرد مادر یاد زینب…

سبز شد زمین و زمان جون گرفته خوش به حال دل خراب من که سامون گرفته حالا که پر زدی برا زیارتش…

شهید سر جدا رفیق آشنا پر از صفا شده فضای شهر ما تو از راه دور اومدی عزیزم چقدر با غرور اومدی…

یه حس غریبی همیشه منو میترسونه صدای دره خونه هر روز تو رو میلرزونه بمیرم برات که نفس هات پر از خونه…

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید شب هجران تو…

همسایه ها مردم دگر راحت بخوابید زهرای من رفته سفر راحت بخوابید آن دختری که باعث آزارتان بود مهمان شده نزد پدر…

تا تو شدی کشته ما بی سر و سامان شدیم یک سره سرگشته کوه و بیابان شدیم خیمه و خرگاه ما رفت…

سکه ی سلطنت به نام علی نشسته مرغ دل تو دام علی علی امام من شد و منم غلام علی اکملت لکم…

زده بوسه مولا به دستت ابالفضل بود چشم دنیا به دستت ابالفضل جهان دیده بر پا برای همیشه شکوه علم را به…