مستانه برگشته مثل کبوتر اشک من از لانه برگشته
رو به ضریح تو هر کس که عاقل آمده دیوانه برگشته
مانند پیمانه گنبد به سمت ساقی پیمانه برگشته
باد از نفس افتاد وقتی که گیسویت به روی شانه برگشته
خورشید از شوقت شب دیر رفته صبح زود از خانه برگشته
سوسو زدی چون شمع تیری به سویت با سه تا پروانه برگشته
وسواس میخواهد این تیر تیر انداز بی احساس می خواهد
صیاد معمولا چشم شکارش را به طرزی خاص می خواهد
حتی کمان حاجت از چشم های حضرت عباس می خواهد
تیری که می آید از چشم حق الله حق الناس می خواهد
از روی زین افتاد دست خداوند آخرش از آستین افتاد
بی دست بود عباس پس بی تعادل بود با صورت زمین افتاد
سر اربا اربا شد روی سرش وقتی عمود آهنین افتاد
جای عرق این بار از بس که شد شرمنده خونش بر جبین افتاد
بر جسم فرزندش زهرا به جای حضرت ام البنین افتاد
وا شد تنش از هم حتی دو تا بازوی مثل آهنش از هم
هی دور تر میشد دست نیاز بچه ها و دامنش از هم
سبقت گرفتند آه در وا شدن کم کم جبین و جوشنش از هم
آخر فرو پاشید با اتحاد تیغ ها پیراهنش از هم
پس فاصله افتاد بین تمام مهره های گردنش از هم
شیطان نمک پاشید بر زخم حیدر موقع پاشیدنش از هم
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat
یا اباعبدالله?