منو عنایت خدیجه فدای غربت خدیجه * حاج مهدی رسولی

عمه نگاه کن جنجاله گودال رفته عموجون لب تشنه از حال شد قتلگاهش خیلی نفسگیر عمه رها کن دستامو شد دیر دارن…

بیا علم بزن بیا خودت تو قلب سینه زن حرم بزن بیا علم بزن بیا یه لحظه هم تو روضمون قدم بزن…

من میخوام به روزای بچگیم برگردم منو ببخش از تو دور شدم جوونی کردم یه کوله باری از گناه آوردم به تو…

بیمار ها دار الشفا را میشناسند اینجا تمام درد ها را میشناسند اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد اینجا غریب و آشنا…

با تو خیلی زیبا میشه دنیای من اَللهُمَ اجعَل مَحیایَ مَحیایِ مَن نمیره از یادم دل به عشقت دادم فدای رقیت کل…

دو تا چش تر برا من یه دل پرپر برا من تموم عالم برا تو دعای مادر برا من برا من همین…

 با استعانت از صاحب ذوالفقار مثل شیر جمل میزنم به شکار من نفهاتم کوثری وجناتم حیدری نفسم پیغمبری رو لب من اقا…

صدات از تو قتلگاه اومد ای غریب عالم عموجونم تا اونجایی که نفس دارم آخرین سرباز تو میمونم برید عقب لشکر مگه…

متن شعر آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست مناجات با امام زمان آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا…

قصد کرده است خدا جلوه دیگر بکشد سوره مریمی از سوره کوثر بکشد بگذارید همین جا به قدش سجده کنم نگذارید دگر…