منو مشغول خودت کن بزا درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن دیونم کن که به زنجیر تو باشم
ای خدایا شب قدره من پیشت قدری ندارم
اومدم تا سر به روی دامن عفوت بذارم
یا حسین غریب مادر
****
من و درگیر خودت کن که فقط مال تو باشم
من و راهی سفر کن که به دنبال تو باشم
من بی چیز و بخر تا جزو اموال تو باشم
حال خوبی قسمتم کن پی احوال تو باشم
من میخوام مال تو باشم سندم رو بزن امضا
حلقه ای تو گوش من کن تا بشم غلام زهرا
یا حسین غریب مادر
****
رو سیاهم مثه شبها مثه شبهای جدایی
مثه تاریکی شب ها که نداره روشنایی
اسمون تا من و دید گفت چقده دور از خدایی
بعیده که رو سفید شی بعید به چشم بیایی
تنها یک راه جلو پات اونم از لطف خدات
اون راهم راه حسین سفر کرب و بلات
یا حسین غریب مادر
****
سفر کرب و بلا هم دو تا بال گریه میخواد
پا توی حرم گزاشتن شور و حال گریه میخواد
توی مقتل پا نزاری که مجال گریه میخواد
سر روی نیزه ببینی قیل و قال گریه میخواد
شاید اقا واسطه شه شاید اقا بپذیره
دو تا دستای ابالفضل دستت و امشب بگیره
چشای قشنگ عباس دلم و خدایی کرده
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است