من آن آیینه ام آیینه ای از غم » متن روضه » حضرت زینب

بازدید: 751 بازدید

من آن آیینه ام آیینه ای از غم ترک خورده

من آن زخمم همان زخمی که از هجران نمک خورده

من آن داغم که مهمانی ندارد غیر غمهایت

من آن دردم که درمانی ندارد جز تماشایت

من آن اشکم که خونین میکند دامان هجران را

من آن آهم که آتش میکشد این شام ویران را

من آن جانم که بر لب آمده روزی هزاران بار

بیا از بین دستانم خودت پیراهنت بردار

من آن پایم که دنبالت دویدم حیف رفتی تو

من آن دستم که شالت را کشیدم حیف رفتی تو

من آن موی سیاهم که تماشایت سپیدش کرد

من آن دلشوره ام که حرمله بد نا امیدش کرد

من آن بند دلم که پاره شد وقتی زمین خوردی

هزار و نهصد و پنجاه زخم از آن و این خوردی

همان که دید افتادی زمین و کارها پیچید

همان که زیر پایش چادر او بارها پیچید

شدم آن معجری که خاک عالم بر سرش آمد

همان مادر که افتاد و کنارش مادرش آمد

میان علقمه ابرو کمانش را ندیده رفت

منم آن مادری که دو جوانش را ندیده رفت

خلاصه خواهرم آن خواهری که بی برادر گشت

حرامی دست خالی آمد اما دستِ پُر برگشت

من آن چشمم که دیدم ناکسی پیراهنت را برد

کسی دزدید خودَت نانجیبی جوشنت را برد

همان چشمان تاری که به دنبال تو میگردید

همان غارت زده که در پی شال تو میگردید

در این بازار و آن بازار چون آواره میگشتم

ربابت بود وقتی که پی گهواره میگشتم

کنار دخترانت بودم و غمنامه ات دیدم

ندیدی در حراجی ها خودم عمامه ات دیدم

نگفتی خواهری دارم که میبیند که میغلتی

نگفتی دختری دارم که میبیند که میغلتی

 

.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه حضرت زینب کبری
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

مطالعه بیشتر