من جگر گوشه پیغمبر و زهرا حسنم
نه مدینه همه عالم شده بیت الحزنم
ارث بردم ز علی غربت و مظلومی را
پسر اول مظلومه تاریخ منم
وسط کوچه کتک خوردن مادر دیدم
طفل بودم که نگه کردم و لرزید تنم
مرکز غربت من خانه من بود ولی
خلق عالم همه دیدند غریب وطنم
جگرم سوخته مثل پر پروانه مدام
شمع بر غربت من سوخته با سوختنم
عاقبت با جگرم ریخت برون از دهنم
پیکرم شمع صفت با جگرم میشد آب
گریه میکرد به حال بدنم پیروهنم
تیر ها بود که گشتند گل تشییعم
با که گویم بدنم گشت یکی با کفنم
حاج سید مهدی میرداماد / شب بیست و هشتم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست