من شبیه مادرتم دردسر خواهرتم
میشناسی منو بابایی رقیه ام دخترتم
لالایی رو دامنم مهتابه
هیس آروم بابام رو پاهام خوابه
روشن شد چشم خرابه
صبح که بیدارشه بغلم میکنه
دلم میخواد من رو رو دست بگیره
راستی یادم باشه بگم از اینا
گوشواره هامو بره پس بگیره
کاشکی فقط زود صبح بشه
کلی میخوایم بازی کنیم
با سنگایی که بِم زدن
با هم خونه سازی کنیم
****
این دنیا با غصه هام همدسته
میبینی ورم چشامو بسته
بابایی سرم شکسته
خدا میدونه که به ما چی گذشت
بابا نگاه چقدر موهام کم شده
اینقده با پا توی پهلوم زدن
که مثل مادرت قدم خم شده
بابا میدونی زجر کیه
دندون شیریمو شکست
دیدم که گوشوارمو داشت
رو گوش دخترش میبست
من شبیه مادرتم دردسر خواهرتم
میشناسی منو بابایی رقیه ام دخترتم
****
این روزا مثه شبای تاره
کاش تاول دست از سرم برداره
انگاری آخر کاره
یادته میگفتی بهم رقیه
خیلی شبیه مادرم میمونی
بابایی مادرت مگه سیلی خورد
میخوام یه کم روضه برام بخونی
عمه میگه تو کوچه ها
یکی اومد راهشو بست
مادرتم شبیه من
گوشاره تو گوشش شکست
من شبیه مادرتم دردسر خواهرتم
میشناسی منو بابایی رقیه ام دخترتم
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
سیدرضا نریمانی
ایام فاطمیه دوم سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.