من هوایی یارم در هوای دیدارم
از قبیله درد و از اهالی عشق و
عشق دلبری دارم
عاشقم به شوق او گردنم به طوق او
که به شوق و ذوق او نام او برم یک سر
پای چوبه دارم
شکر ایزد منان حی قادر سبحان
که به دام چشمانش در میان دستانش
از ازل گرفتارم تا که جان به تن دارم
بی قرار دلدارم
شاعری نمیدانم موعظه نمی فهمم
غیر او نمی گویم شهرتی نمی جویم
شغل من گدایی و عشق و عاشقی کارم
ای تمام قرآن و جانشین یزدان و
جان جان جانان و من اسیر بی جان و
مستمند احسان و او امیر خوبان و
من غلام دربارم
عاشقانه مستانه فارغ از غم دانه
در میان میخانه در کفم دو پیمانه
در جوار خم خانه محو روی جانانم
یکسره غزل خوانم غرق عشق سوزانم
دست و لطف او دارد می کشد گریبانم
از لبم نمی افتد نغمه حسین جانم
تا مگر شود یارم
دلبرم کریمانه وقت غم رحیمانه
در بلا طبیبانه دائما حبیبانه
در مصائب دنیا غصه های جان فرسا
روزگار وانفسا هست مونس جانم
دست او نگهبانم چشم او هوا دارم
گرچه زیر بارانم با دو چشم گریانم
عاشقانه میخوانم بی قرار میمانم
در پی اش پریشانم از کرامت مهرش
بوده که مسلمانم
لحظه لحظه مجنونم چشمه چشمه عطشانم
تشنه کام الطاف حضرت علمدارم
سینه ام پر از غوغا باطنم گرفتارش
سر خوشم همیشه با خاطر علمدارش
با جناب سقایش قوت قدم هایش
ماه شام دنیایش شمس صبح عقبایش
انس دیگری دارم
با عنایت سقا با حمایت مولا
با توجه زینب با کرامت طاها
من فقط به این نیت قصد قربت زهرا
قصد کرده ام قدری مدح او بگویم تا
دل بگیرم از دنیا پر کشم به بالا ها
دم زنم ز اربابم تا بگویم از جانا
جان فدات سلطانا این تویی که بالایی
این منم که حیرانم
این تویی که دانایی این منم که نا دانم
این تویی که خوانایی این منم که ناخوانا
این تویی که سحبایی این منم که عطشانم
یا ببار بر جانم چند قطره باران را
یا بگیر دستم را چون که زیر آوارم
ای بهشت رویاها شور عشق شیداها
عشق تو جنون دارد رنگ و بوی خون دارد
یوسف زلیخاها آرزوی لیلا ها
ای تپش تپش زهرا ای نفس نفس مولا
مهربانی طاها ای قیامت کبری
مالک همه دلها این جهان و ما فیها
کو کجا کسی دارد پیش پای خود آقا
این همه فدایی و این همه دل شیدا
از تب تو لبریزم جان به پات میریزم
پای پرچمت جانا در مسیر چشم تو
جمله اگر هرگز اسم تو به لب دارم
در جواب اما ها
با غم تو آسان شد جمله معما ها
ای همیشه همراهم دلربای دلخواهم
ای دعای دستانم التماس چشمانم
از خدای منانم جز تو را نیمخواهم
من اسیر گمراهم من نفس نفس آهم
خسته در دل چاهم سر بزن به من ماها
عشق عشق شور انگیز شور شور آتش خیز
ای به خاک تو مایل اهل آسمانها نیز
دلخوشی امروز و تکیه گاه رستاخیز
دلبرا مکش دامن از دو دست کوتاه و
پر توسل ما ها
ابر جاری غفران موج سرکش احسان
ای دلیل هر حیران تربت شفا بخشت
درد های انس و جان وقت بردن نامت
سوی دست تو چشم جمله گنه کاران
ای به عرصه محشر جان پناها رسواها
ای عزیز پیغمبر شمسه خدا منظر
ماه پاره مادر ای ستاره حیدر
عشق اول و اخر رو نگیر در محشر
از غلام خود شاها
ای طراوت زمزم نیست در همه عالم
هیچ سفره ای مثل سفره تو گسترده
هر که پای دار تو یا دل پریشانی
یا نوای سوزانی یا دو چشم بارانی
یا سری نیاورده واقعا ضرر کرده
هر که با وجود تو پشت پا به دنیا زد
فارغ از دو دنیا شد هر که سر به خاکت زد
اهل آسمان ها شد مایه مباهات ساکنین بالا شد
ای تمامی خوبان در سرای تو برده
جان من به لب آمد از تب تمنایت
حاجتی ندارم جز روز و شب تماشایت
کی نیاز این مجنون میشود بر آورده
ناز کردنت جانا داد دل در آورده
هر که لحظه ای دیده صورت تو بی پرده
یا سپرده جان خود یا فتاده غش کرده
ای خراب ابرویت گوشه مصلا ها
ای طنین روح افزا ای مراد واعدنا
ای مدار او ادنا ای مربی موسی
ای معلم عیسی نغمه لب یحیی
نور دیده یعقوب حسرت دل یوسف
ای به جان مرده روح ای خدای را ممدوح
استغاثه های نوح روی موج دریا ها
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net