من که از روز ازل با تو سفر می کردم
شب تنهای خود با تو سحر می کردم
لیک از جور فلک از تو جدا گردیدم
دیده از داغ دلت پر زگوهر می کردم
تن مجروح مرا سنگ نوازش می داد
اگر از ناقه به روی تو نظر می کردم
همسفر آروزی خواهر تو نیست جز این
کاش یک بار دگر با تو سفر می کردم
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب سوم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست